پیش بینی مادربزرگ
مادربزرگم همیشه میگفــت:
قـلبــت که بـی نظم زد ♥ بدون که عاشقی
اشکت که بی اختیار سرازیر شد ♥ بـدون که دلتـنـگــی
شبــت کـه بی خـواب گـذشـت ♥ بـدون کـه نگـرانی
روزت کـه بـی شـوق آغـاز شد ♥ بـدون کـه ناامیـدی
سینَـت کـه بـی جـا آه کشـیــد ♥ بـدون کـه پرحسـرتــی
دلـت کـه بـی دلیــل گرفــت ♥ بـدون کـه تنهایــی
♥♥♥
امـروز تــو نیـسـتـــی مادربــزرگ
امـــا...
امـا مـن به همــه اون حرفـات رسیدم.
ای کـــاش قبل رفتـنــت،
چـاره ایـن وقتـایـی کـه بـرام پیـش بیـنــی کـردی رو هـم میگـفتــی